ELŞƏNائلشنELŞƏNائلشن، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

BİZİM ELŞƏN

سِئویم!

سِئویم! آره سِئویم این همان اسمی بود که از وقتی  یه پسر 9 ساله بودم آرزو داشتم وقتی پدر شدم اسم دخترم باشه! از خوشحالی تو پوست خودم نمیگنجیدم. خدا داشت دختر بابا رو بهش هدیه میداد. سِئویم دوست داشتنی....   چه آرزو ها که براش تو دلم نکرده ام.... وقتی به خانومم گفتم کی میفهمیم بچه مون دختره یا پسر ؟ تو جواب شنیدم حدود 16 الی 18 هفته بعد. اگه بدونید این تو دلک چه غوغایی هستش. خدا یا دخترمون چه شکلی میشه؟
3 شهريور 1390

وقتی که خواهرم فهمید دارم بابا میشم

وقتی از دکتر برگشتیم و مطمئن شدیم که خانومم بارداره از خوشحالی تو پوست خودمون نمیگنجیدیم. آخه ما تازه ازدواج کرده بودیم و منم یه گذشته خیلی طوفانی و پر از شکست داشتم. این خبر میتونست مثل یه بمب باشه واسه خوشحالی اونایی که منو دوست داشتند. گوشی تلفن رو برداشتیم و زنگ زدیم به خواهرم نسرین {مامان سام} و دعوتش کردیم شام بیاد خونه ما جاتون خالی شام ماهی پلو داشتیم شام رو که خوردیم مریم(خانومم)روبه نسرین کرد و گفت از این به بعد بهرام باید تلاش بیشتری رو از خودش نشون بده آخه خرجمون داره زیاد میشه.... نسرین با یه حالتی عجیب  از مریم پرسید خبریه؟ مریم هم گفت که بین خودمون باشه من باردارم. نسرین از خوشحالی داد زد و گفت آخی داد...
3 شهريور 1390

طپش قلب اونی که میمیرم براش

سلام به دنیای قشنگی ها سلام به همه اونایی که دوست داشتنی هستند. دیروز مریم یه صدای ضبط شده برام آورد.... میدونید صدای چی بود؟ آره درست حدس زدید صدای قلب عزیز دلم ائلشن بود. وقتی صدای طپش قلبش رو شنیدم از خوشحالی داشتم بال در می آوردم. ای خدا کی میشه تا گوشم رو بذارم رو سینه عزیز دلم ائلشن و صدای قلب نازنینش رو  گوش بدم..؟ به انتظار اونروز لحظه هارو میشمارم.   راستی تا یادم نرفته میخوام بگم مامان مریم عزیزم بابت همه چی معذرت. از اینکه هستی و کنارمی خیلی از خدا ممنونم. یادت باشه ائلشن بی تو هیچ مفهومی نداره. پس دوستتون دارم تا ابدالآباد.... کوچیک همه قلبهای مهربون خصوصا...
3 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به BİZİM ELŞƏN می باشد