خبری که زندگی ام را متحول کرد....
درست ساعت 4 بعد از ظهر بود که اومدم خونه و متوجه شدم خانومم بارداره
دنیا برام یه رنگ دیگه ای گرفت
انگار داشتم رو ابرها سیر میکردم
آره داشتم پدر میشدم!
و چه حس شیربنی بود ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
درست ساعت 4 بعد از ظهر بود که اومدم خونه و متوجه شدم خانومم بارداره
دنیا برام یه رنگ دیگه ای گرفت
انگار داشتم رو ابرها سیر میکردم
آره داشتم پدر میشدم!
و چه حس شیربنی بود ....